دفن بانو

خانوم را در تاریکی شب و در سکوت دفن کردند ! ( مناقب - ج 3 - ص 363)
غوغایی بود ، همه می گریستند . امام علی خطاب به جنازه ی همسر می فرمود :
فاطمه جان راحت شدی ! سلام ما را به پدرت برسان !
حین دفن خواست خانوم را داخل قبر کند خطاب به رسول خدا گفت :
سلام من و دخترت را که بر تو مهمان می شود بپذیر ، که چه زود به تو ملحق شد .
( لقد استرجعت الودیعه و اخذت الرضیه ...) ( نهج البلاغه - خطبه 202)
( ودیعه ای که در نزد من داشتی برگردانده شد و امانت به صاحبش رسید .)
اندوهم پایان ندارد ، شبم هرگز صبح شدنی نیست ، تا روزی که مرگم فرا رسد و در کنار تو قرار گیرم .
امام از دفن فارغ شد . برخاست که برود ، احساس کرد توان قلبی آن را ندارد که :
ای وای ! من خود فاطمه را به دست خویش به خاک سپردم ؟
دچار اندوه شد و ...
چون علي شد بيکس و بيهمنفس!!!!!
يا اميرالمومنيــــــــن روحي فداک
آسمـــان را دفنکردي زير خاک
آه را در دل نـهــــــــان کردي چـرا
مــاه را در گل نهان کردي چـرا
چون علي شد بيکس و بيهمنفس
گفت يا زينب به فريـــادم برس
+ نوشته شده در سه شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت توسط فاطمه
|