سوختم

من که از عشق علی چون شمع شیدا سوختم
صاحب جنت منم اما در اینجا سوختم
سوختم تا یک سر مویی نسوزد از علی
تا بماند رهبرم ، من بی مهابا سوختم
به گنه بودم ولی در آتشم انداختند
محسنم شد کشته ، نالیدم که بابا ! سوختم
صورت آتش گرفته تا ز سیلی شد کبود
شکر کردم بهر حفظ جان مولا سوختم
مثل چشم مجتبی مسمار یا رب ! سرخ بود
من نمی گویم چه شد ، تنهای تنها سوختم
سوختم تا شعله ی عشقت بماند جاودان
پای تا سر یاعلی ! با این تمنا سوختم
+ نوشته شده در دوشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۱ ساعت توسط فاطمه
|